• وبلاگ : زندگي
  • يادداشت : ممكنه متلك بشنوي.12مليون مجرد
  • نظرات : 6 خصوصي ، 21 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + ساره 

    سلام هديه جان.

    مثل هميشه متن فوق العادهاي نوشتين.

    واقعا لذت بردم.کاش گوش شنوايي باشه ...منظورم خونواده هان...چون معمولا جوونها کمتر به مسائل مهريه و... فکر ميکنن.

    اميدوارم پايدار و شاد باشين

    پاسخ

    سلام- بله کاش -البته گاهي هم گير خودمونيم که بايد داماد چنين باشد و چنان ،عروسي چنين باشد و چنان و الي اخر... مطالب هم از سخنراني آقاي قرائتي است:////////////مشكلات ازدواج، دوري از راه اهل بيت: ازدواج، حالا جوانها هم اينجا نشستهاند و پاي تلويزيون هم عدهاي دختر و پسر هستند من خيلي نميتوانم باز كنم همينطور در نيم دقيقه ميگويم و ميروم هر كه ميفهمد ميفهمد، همه ميفهمند منتهي صلاح نيست كه تلويزيوني بشود يكي از مشكلات مهم مملكت ما مشكل ازدواج است غول شده است غول، چرا؟ براي اينكه از خط اسلام جدا شده ايم توي مسائل ازدواج ما توي صد تا كار ما فقط صيغـة عقد آن مانده كه اسلامي است. بله برون آن، قولهايي كه داماد دروغ ميگويد، قولهايي كه عروس دروغ ميگويد، كلاهبرداريهايي كه ميكنند، توقعات نابجايي كه دارند، توقع عروس از داماد، توقع داماد از عروس، وقتي زهد و قناعت رفت ميگويد خانـة شخصي نيست من ازدواج نميكنم، تا ميرود خانـة شخصي پيدا كند سن داماد از بيست سال ميرود چهل سال چرا؟ براي اينكه انسانيت او فداي آجر شده چون زندگي ساده نيست... قديم ها توي يك خانه بودند توي هر اتاقي هم يك خانواده زندگي ميكرد الان خانـة دربست ميخواهد خانـة دربست كه آمد سن ازدواج عقب ميافتد حضرت امير روي خاك مينشست. يكي از اسمهاي حضرت امير ميگويند ابو تراب يعني روي خاك مينشست خانم ميگويد اه! من تا ليسانسم را نگيرم همسر قبول نميكنم خوب حالا كه چي؟ اگر از حضرت امير بپرسيد ميگويد اولين خواستگار كه براي دخترت آمد اگر خواستگار عيبي ندارد دين و اخلاقش را ميپسندي رد نكن حالا يا دوچرخه دارد يا ماشين اگر رزق عروس باشد كار ميكند دوچرخه اش ماشين ميشود اگر رزق عروس هم نباشد ماشين سوپر دولوكسش ميافتد توي دره داماد سوار دوچرخه ميشود، شما ازدواج را بخاطر ماشين و دوچرخه عقب نينداز مشكل ازدواج، مشكل مهريه، مشكل تحصيلات، واقعاً دانشگاهاي ما... من حالا اجازه بدهيد اين را بگويم دانشگاهاي ما نميتوانند، البته بعضي جاها نميتوانند هر كجا نميتوانند مخلصيم اما خيلي جاها ميتوانند، دانشگاهاي ما نميتوانند هر دختر و پسري قبول شد توي شهر خودش برود دانشگاه از اينطرف ايران دختر ميرود آنطرف ايران از آنطرف ايران پسر ميآيد اينطرف ايران در حالي كه توي شهر خودش هم آن رشته هست چقدر دردسر است.