سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قرآن می‌گوید تدبر کن، یعنی دقت کن از تاریخ برای زندگی خودت درس بگیر! درس این چیست؟ درسش این است که به اسم بازی او را بردند و الان هم جوان‌ها را به اسم بازی می‌برند.
- به اسم اسلام شناس! اصلاً افرادی را می‌فرستند کشورهای اسلامی، برمی‌گردند به اسم اسلام شناس و یک اسلامی را معرفی می‌کنند، تا آن زهرمار خودشان را در آن لابلای حرف‌ها بگویند. اصلاً دائرة المعارف می‌نویسند که خلیج فارس را آنجا بگویند خلیج عربی! اصلاً کل این است. مثل یک کسی که با کسی رفیق می‌شود برای اینکه مثلاً یک مرتبه کلاهبرداری کند. مستشرقین و اسلام شناس‌هایشان، اسلام‌شناس‌های دستوری.

- در قالب گریه دروغ می‌گویند. زار زار گریه کردند. «وَ جاؤُ أَباهُمْ عِشاءً یَبْکُونَ» (یوسف/16) آمدند گریه کردند که یوسف را گرگ خورده است. یعنی گاهی وقت‌ها با گریه گول می‌زنند. بعضی مادرها گریه می‌کنند، که این پسرش را علیه عروس تحریک کند. بعضی از مادرشوهرها! گریه می‌کند که این را علیه عروس داغش کند. یا عروس گریه می‌کند که این پسر را علیه مادرش تحریک کند. گریه قلابی! اوه تا دلتان بخواهد. در قرآن می‌گوید که گریه قلابی هم داریم. «وَ جاؤُ أَباهُمْ عِشاءً یَبْکُونَ» «یَبْکُونَ» یعنی بکاء! یعنی با گریه این دروغ می‌گوید. اصلاً بعضی‌ها که خیلی گریه می‌کنند، یک چیزشان است. این یک چیزی‌اش است. این اینقدر گریه ندارد.
یک کسی یک ریشی گذاشته بود، خیلی بلند! جوان هم بود. گفتم: بیا! مسلمان هستی؟ گفت: بله! شیعه هستی؟ بله! مقلد مراجع هستی؟ بله! تمام مراجع نوشته‌اند که لباس شهرت حرام است. گفت: بله! گفتم اگر لباس شهرت حرام است، ریش شهرت هم حرام است. یعنی هر کاری، موتورسواری، سوت کشیدن، آمین گفتن، عطسه کردن، هر کاری که بکنی که با بقیه فرق بکند، که بگویند: این چه کسی بود؟ این چه چیزی بود؟ همین که مردم را متوجه خودت کنی، این کار غلط است، این کار غلط است. حالا افرادی هستند در مهمانی که همه پپسی می‌خورند، این می‌گوید که برای من کانادا بیاورید. همه کانادا می‌خورند، می‌گوید که برای من کوکا بیاورید. تا چایی می‌خورند، می‌گوید برای من آبجوش بیاورید. اصلاً مریض است. یعنی همیشه می‌خواهد یک کاری بکند که با بقیه فرق بکند. اینها مریض هستند. امام کاظم فرمود مریض هستند. امام کاظم فرمود اینهایی که دست به یک عمل‌های ناهنجاری می‌زنند، این‌ها پیداست که عقده دارند، یعنی می‌خواهد که مردم نگاهش کند، از آن طرف هم کمال ندارد، این ور می‌دارد و مثلاً یک رقم خودش را آرایش می‌کند که بگویند این چه کسی بود؟ یک لباسی می‌پوشد که ... بوق ماشینش را صدای گاو می‌کند. آخر مریضی؟ مثل بقیه بوق بزن! از رانندگی، فوکل، ریش، انگشتر... دانه‌های تسبیحش با بقیه تسبیح‌ها فرق می‌کند. این اینقدر... تسبیح نیم متری می‌خواهی چه کنی؟ هر کس یک رقم کاری می‌کند... ببینید قرآن مرتب می‌گوید: «معروف» یعنی عرفی! کسانی که کارهایی می‌کنند که عرفی نیست، اینها یک چیزشان می‌شود حتی در قالب مذهب!
- به اسم پژوهش و تحقیق! اینقدر پژوهش‌ها و تحقیق‌های بی‌خاصیتی است، پژوهش باید یک نتیجه‌ای داشته باشد، تحقیق باید یک نتیجه‌ای داشته باشد، ما بیاییم و سر یک کلماتی و سر یک مسائلی تحقیق کنیم که... سفرنامه باید یک اثری داشته باشد، بعضی‌ها سفرنامه می‌نویسند و حرف‌های چرند و پرند در آن می‌نویسند.
- به اسم روشن‌فکری و علم، می‌گوید بابا بحث قرآن نکن! ما بحثمان علمی است. بیا! تو اصلاً می‌فهمی که قرآن یعنی چه؟ اصلاً تو می‌فهمی که قرآن چیست؟ آن‌هایی که می‌گویند حرف قرآن نزن ما مباحث علمی داریم، یعنی خالق هستی را می‌گوید: بی‌سواد! چهار کلمه که خوانده است را می‌گوید: علمی! آخر خیلی بی‌حیایی است که یک کسی به خالقش بگوید: بی‌سواد! به پیغمبرش بگوید نه ما بحث‌هایمان بحث علمی است و کاری به وحی نداریم. در مورد وحی هزارها حدیث داریم که صد سال دیگر خواهیم فهمید. ما همین طور ساده رد می‌شویم.
 حالا این آقا دو کلمه درس خوانده است می‌گوید: آقا ما بحثمان علمی است و کاری به وحی نداریم. به لطف خدا، به لطف خدا، به لطف خدا، انشاءالله در آینده کتابی را خواهیم داد بیرون انشاءالله که صدها نکته‌ی حقوقی که هیچ دکتر حقوقی در شرق و در غرب این نکات به مغزش تا حالا خطور نکرده است، به لطف خدا این را عرضه خواهیم کرد تا تمام اساتید و دکترای حقوق دستانشان را بالا کنند و بگویند: «اشهَدُ ان لا اِلهَ الا الله» می‌گویند مسلمان هستند، اما باورشان بیاید. به اسم اینکه ما مباحث علمی داریم، کاری به وحی نداریم، به اسم روشنفکری، بی‌اعتنایی به مذهب!...
- به اسم دلسوزی، استحمار می‌کنند. فرعون می‌گفت: «إِنِّی أَخافُ أَنْ یُبَدِّلَ دینَکُم‏» (غافر/26) من می‌ترسم موسی دین شما را بگیرد! یعنی ببین دیگر حالا کار به کجا رسیده است که فرعون به مردم می‌گوید نگرانم موسی دین شما را بگیرد.
- به اسم آزادی ترویج گناه و بی‌اعتنایی! خوب آزادی یعنی چه؟ یعنی کسی با لباس شنا می‌تواند سر کلاس فیزیک بیاید؟ کجای کره‌ی زمین با لباس شنا سر کلاس فیزیک می‌آیند؟ می‌گوید: آزادی است. آخر آزادی معنایش این است؟ معنای آزادی یعنی چه؟  تو با این رقم که در دانشگاه می‌آیی، آن جوانی که بغل دست تو است، دیگر درس را می‌فهمد؟ یا نگاهش به کتاب است و دلش به تو است. تو ضربه‌ی فکری و علمی به این دانشجو نمی‌زنی؟ اینجا دانشگاه است، با این قیافه می‌آیی! خوشکل هستی و می خواهی ازدواج کنی... در ازدواج! این دانشجو آمده است درس بخواند، چرا حواسش را پرت می‌کنی؟ به اسم آزادی، بی‌بند و باری، بی‌اعتنایی به مقدسات.
- به اسم آینده نگری! می‌گوید آقا پیری داری، کوری داری، نمی‌خواهد بخشش کنی، «الشَّیْطانُ یَعِدُکُمُ» (بقره/268) قرآن می‌گوید که شیطان هی می‌گوید: پیری داری، کوری داری، یک مشت بچه داری، ذخیره کن برای آینده‌ات. آینده‌نگری، مرتب آینده نگری، آینده نگری، خمس نمی‌دهد، زکات نمی‌دهد. به فقرا نمی‌دهد، مرتب آینده نگری!
- به اسم تحصیل و مدرک ازدواج را عقب می‌اندازد. حالا بچه‌ام لیسانس بگیرد. آقا این آقا تشنه است، آبش بده! تشنه‌ات است؟ انشاءالله بعد از لیسانس آبت می‌دهم. اِه... ازدواج را چرا عقب می‌اندازید؟ ازدواج را نباید به خاطر اینکه دخترم لیسانس بگیرد، عقب بیاندازیم!
- به اسم ادب سکوت می‌کند. آقا می‌بینی خلاف است، داد بزن! می‌گوید: نه! آدم باید حیا کند. این حیا درست نیست. حدیث داریم که بعضی از حیاها از احمقی است. خلاف دیدی داد بزن! فوقش خواهند گفت: بی‌ادب است! جسور است! بله! افتخار می‌کنم به بی‌ادبی! معنای ادب این نیست که هر کس هر کاری کرد، من ساکت باشم!
- به اسم زرنگی کلاهبرداری! به اسم ابتکار سنت‌های صحیح را می‌شکند. به اسم زهد گوشه‌گیری می‌کند. به اسم هدیه رشوه می‌گیرد. به اسم تخصص و ریش سفید و انقلابی بودن، همه چیز را در اختیار خودش می‌گیرد. بعضی‌ها می‌گویند آقا ما ریش‌سفیدها هستیم، پدر شهید هستیم، انقلابی هستیم، هیأت امنا ما هستیم. یک مثلاً پنج شش نفر از پنجاه سال و شصت سال به بالا! قرآن می‌گوید هیأت امنا هم پیر باید در آن باشد و هم بچه! ابراهیم صد سالش بود، اسماعیل سیزده سالش بود. فرمود هر دوی شما جزء‌ هیأت امناء باشید. «طَهِّرا بَیْتِی‏» (بقره/125) هر دوی شما در مسجدالحرام مسئولیت دارید. یعنی چه که شما حالا ریش سفید هستی، بچه‌ها را راه نمی‌دهی؟ به اسم اینکه ما ریش سفید هستیم، بانی مسجد هستیم، اصلاً راه به بچه‌ها نمی‌دهند.  
- به اسم انتقاد تخریب! به اسم حزب اللهی بودن، بی‌نظمی و ژولیدگی! خیلی است و حالا من دیگر... قرآن یک آیه گفته است و می‌گوید به اسم بازی یوسف را بردند، فکر کن! به چه اسم‌هایی تا به حال شما را برده‌اند. با چه اسم‌هایی تا به حال فکرمان و اخلاقمان و جوانیمان را آتش زده‌اند؟ به اسم هنر تا به حال چقدر کلاه سر ما گذاشته‌اند؟ می‌خواهد بنویسد: علی! این علی را می‌نویسد و «ی» علی را همچین و همچین می‌کند. می‌گوییم: این چیست؟ می‌گوید این هنری است. ...آخر ما گاهی وقت‌ها یک کسی را گیج می‌کنیم، اسم گیج کردن را گذاشته‌ایم هنر! خواهش می‌کنم، خواهش می‌کنم، یک بار دیگر در ادبیات خودمان تجدید نظر کنیم. دیگر ما مثل یوسف نباشیم و کلاه سرمان نرود. یعنی یوسف که کلاه سرش نرفت. برادرهای یوسف اگر خواستند ما یوسف باشیم، ما حواسمان جمع باشد.
خدایا به ما بصیرت، عقل، علم، کمال مرحمت کن و نسل ما و ناموس ما وخود ما و دین ما مملکت ما، رهبر ما، دولت ما، امت ما، مرز ما، آبروی ما، انقلاب ما، هر چه که به ما داده‌‌ای در پناه حضرت مهدی حفظ بفرما! در لحظه‌های خطر، همه‌ی ما را به راه مستقیم هدایت بفرما!
http://www.gharaati.ir/show.php?page=darsha   حجه الاسلام قرائتی برنامه درسهایی از قرآن

نوشته شده در  یکشنبه 87/8/26ساعت  11:1 صبح  توسط  
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
فقط روزی یه دونه
بازی ها جدّی گرفته شده وجدّی ها بازی
از گرسنگی، تشنگی گله و شکایت نداشتند، بلکه از اینکه پرده حجاب از
رابطه من و خدا - سختی های زندگی
اگه امام الان کنارت بود
نگاه
حواست جمع باشد
آخر خوبی ها
اگر دعا کنم چه می شود
بر ضریحت ای امام مهربان
نظر امام خمینی (ره) درباره موسیقی
خانواده! خانواده! خانواده!
مَحَبَّةً مِنِّی‏
دو نوع آرامش در قرآن داریم یک آرامش مادی و آرامش معنوی
عین ا... الناظره
[همه عناوین(80)][عناوین آرشیوشده]