سلام
یک بنده خدایی از مشهد اومده بود میگفت خدام حرم خیلی خیلی مهربان بودند: عزیزم جانم مامانم...
یکی از خدام به یکی از خانم ها گفت زیارت قبول.
زائر گفت کدام زیارت ؟ من که دستم نرسید.
خدام گفت: اینجوری نگو آقا آزرده میشه. و ادامه داد خانمی توی گلویش غده داشته و به زیارت آقا آمده و به شهرش رفته، وقتی بهش گفتند زیارت قبول گفته کدام زیارت، زیارتم قبول نیست (دستم به ضریح ) نرسیده ؛
آقا امام رضا علیه السلام به خواب زائرش میاد میگه نگو کدام زیارت
شما از وقتی از منزل نیت زیارت کنید من می بینمتان
وقتی در حرم سلام میدین می بینمتان
خدام گفت آقا گفته خداحافظی نکنید من غریبم میزبانی ام که دلم به مهمانم خوش می شه ( آقای خوبم ما دلمان به تو خوشه) بگید انشاالله بازم میایم