بین خود و خدا!
خیلی وقتها ما با خدا قهر هستیم. چرا خدا به او داد؟ چرا به من نداد؟ چرا بچهام را شفا نداد؟ چرا در کنکور رد شدم؟ چرا اینجا مالم سود نکرد؟ چرا یخ زد؟ چرا گرمازده؟ چرا سرمازده؟ چرا کم آبی؟ یعنی گاهی با خدا گیر داریم. گیر با خدا را باید حساب کنیم، اول اینکه چرا گردن خدا میاندازیم؟ در قرآن یک آیه داریم که بلاها فلسفه دارد. میفرماید که:
1- قرآن میفرماید که «وَ ما أَصابَکُمْ مِنْ مُصیبَة» مصیبتهایی که بر شما میآید، «فَبِما کَسَبَتْ أَیْدیکُم» (شوری/30) شما چرا میگویی خدا کمش گذاشت؟ نخیر! به تو دادیم، خمسش را ندادی، زکاتش را ندادی، به فقرا و به فامیل نرسیدی، به تو دادیم و اسراف کردی، ولخرجی کردی، از تو گرفتیم. شما اگر یک کسی یک چاقو از شما خواست، بعد چاقو را به او دادی و دیدی که به هر کسی میرسد، چاقو میکشد، خوب دیگر از او میگیری و دیگر به او نمیدهی. یعنی خود شما هم همینطور هستید. «فَبِما کَسَبَتْ أَیْدیکُم» این یک مورد.
2- گاهی وقتها خدا این تلخیها را برای امتحان میگذارد. میخواهد امتحانت کند. میدهد، امتحانت کند. ببنید بدمستی میکنیم، نمیکنیم. میگیرد، ببیند صبر میکنیم، نمیکنیم. قرآن میفرماید: «نَبْلُوکُمْ بِالشَّرِّ وَ الْخَیْرِ» (انبیاء/35) «نَبْلُوکُمْ» یعنی شما را آزمایش میکنیم. پس گاهی دلیلش گناه ما است. گاهی دلیلش آزمایش ما است.
3- گاهی میخواهد یک مقام بالاتری به ما بدهد، تحت فشارمان میگذارد. یک مثلی من از قبل داشتم. شاید شنیده باشید. در پادگان سه رقم سرباز را اذیت میکنند:
1- سربازی را که تخلف کرده است. دیر آمده است، خلاف قانون عمل کرده است، میگویند خیلی خوب چون خلاف قانون عمل کردی، باید این کار را بکنی.
2-یک سربازی را میخواهند رشدش بدهند، میبرندش در بیابان، رزم شبانه و روزانه، برای اینکه میخواهند این را رشدش بدهند، یک کارهای سختی را به او واگذار میکنند، این جان بکند و رشد کند.
3- یک سربازی میآید پهلوی افسرش و میگوید هفته آینده خواهرم عروس میشود، میشود شما به من 5 روز مرخصی بدهی؟ 4 روز مرخصی بدهی؟ میگوید اگر هفته آینده 4 روز مرخصی میخواهی، پس این هفته باید دوبله کار بکنی! یعنی کار این هفتهات را دو برابر کن تا هفته دیگر من به تو مرخصی بدهم. یک کسی میآید و میگوید: خرجیام کم است. رئیس اداره میگوید پس اضافه کار بایست. یک دو ساعت اضافه بایست و من یک چیزی اضافه به تو میدهم. پس ببینید سه رقم کار سخت داریم.
1- کار سخت برای اینکه طرف چموش است.
2- کار سخت برای اینکه طرف را میخواهیم رشدش بدهیم.
3- کار سخت برای اینکه یک چیزی اضافه میخواهیم به او بدهیم.
تمام اینها حدیث است.
از این حدیثهایی است که هر ایرانی میفهمد. یعنی لازم نیست که آدم عربی بلد باشد. حدیث است. اگر میخواهید قدر امام را هم بدانید، ببینید امام چقدر حرف را در چند کلمه گفته است. «الْبَلَاءَ لِلظَّالِمِ أَدَب» بلاها برای آدمهای چموش وسیلهی ادب است. سرباز خلاف کرده است ... «وَ لِلْمُؤْمِنِ امْتِحَان» بلاها برای مؤمنین امتحان است. «وَ لِلْأَوْلِیَاء ِ دَرَجَة» (بحارالأنوار/ج64/ص235) اولیاء خدا را بالا میبرد. خوب امام حسین چرا بلا کشید؟ زینب کبری چرا بلا کشید؟ امام حسین که ظالم نبود که بگوییم: «فَبِما کَسَبَتْ أَیْدیکُم» «وَ لِلْأَوْلِیَاء ِ دَرَجَة» اولیاء را میخواهیم درجهشان را بالا ببریم، یک کار سختی روی دوششان میگذاریم، که اضافهکارشان بدهیم. «الْبَلَاءَ لِلظَّالِمِ أَدَبٌ وَ لِلْمُؤْمِنِ امْتِحَانٌ وَ لِلْأَوْلِیَاء دَرَجَة» (بحارالأنوار/ج64/ص235) خوب همهی ایرانیها این را حفظ کنند. اگر روزی یک حدیث سه کلمهای حفظ کنیم، سالی 365 حدیث میشود. بنابراین گاهی وقتها ما با خدا حرف داریم. و لذا دربارهی خدا دائم گفته است: «سبحانه» «سبحانه» «سبحانه» در نماز سبحان الله خیلی است. خم میشویم، سجده میرویم. ذکر سبحان الله زیاد است. برای اینکه مرتب میگوییم: چرا خدا چنین کرد؟ «سبحان الله» خدا منزه است.
گیر در خودت است. بچهام در آب افتاد، سبحان الله سبحان الله! باید روی حوض نرده بگذاری! در دریا غرق شدم. سبحان الله سبحان الله. نباید آن وسط بروی! ناجی نیست نباید لخت شوی! تنگی سینه داری. سبحان الله. نباید سیگار بکشی! از خانم کتک خوردم. سبحان الله سبحان الله. نباید از اول در انتخاب فقط دنبال شکل و پول پدرش بودی! رفوزه شدم. سبحان الله. باید درس بخوانی! تصادف کردم. سبحان الله. خدا منزه است. باید مراعات قوانین رانندگی را بکنی! اینکه مرتب میگوید سبحان الله یعنی گیرهای خودت را به گردن خدا نیانداز.
از سخنرانی حجه الاسلام قرائتی