سلام اگه پدری برای فرزندش مطلبی رو صلاح بدونه، اون بچه با پدرش دشمن می شه؟ پشت سر پدرش بد میگه؟ پدرش رو تخریب شخصیت می کنه؟ یا اگر مادری برای بچه مریضش، غذای مناسب اونو تدارک ببینه، بچه چون دلیل پخت اون غذای ویژه رو نمی دونه یا چون آن غذا رو دوست نداره باید مادر خودشو دشمن بدونه؟اگر اینطور کنه ناشکری نعمت امروز کرده و ناراحتی پدر و مادرو خریده و دشمن رو شاد کرده و بعد ها از نادانی خود افسوس و غصه نصیبش می شه ...
اگه ما فقط اشکال تراشی کنیم« نه انتقاد و همت با هدف رشد» دیگه عادت می کنیم به عیب جویی و نمی تونیم خوبی ها و پیشرفتهای کشورمونو ببینیم.در هر شغلی که هستیم (کارمند، خانه دار، محصل، دانشجو، و حتی بی شغل چون بالاخره مسیری هست که همه مان باید برویم و این مشاغل دنیا اصلا ربطی به مسیری که قرار است برویم ندارد.) در حد توان تلاش کنیم تا اول نواقص خودمونو رفع کنیم .
آخه رواست بچه های پدر-ی که فقط مسئولیت یک خانواده رو داره و تمام توانش همونه که به کار بسته و به خونه آورده - تمام خدمات پدر و از اون مهمتر وجود پدر رو نادیده بگیرند و فقط اعتراض کنن فقط گله کنن و از کمبودها شکایت کنن و ندونن وجود پدر و هرآنچه از خوبی داره با تمام نداشته هایش گرانبهاست و هیچ جای دنیا پیدا نمی شه . در مورد کشورمون هم همینه...« ...این را به همه عرض میکنیم. همه مراقب باشند یکدیگر را تخریب نکنند. این فضاى تخریب، فضاى خوبى نیست... ...اگر شما خیال میکنید که شما بیائید بنشینید و فلان مسئول یا فلان جریان را مذمت کنید، مردم لذت میبرند و خوششان مىآید، اشتباه میکنید. مردم از فضاى تخریب خوششان نمىآید... خطبه های نماز جمعه تهران روز هجدهم رمضان مقام معظم رهبری». بعضی وقتها بدون اینکه متوجه باشیم مار در آستین می شیم، زبان دشمن می شیم چطور؟ قبل از اینکه ابراز عقیده و قضاوت حق به جانب کنیم حرفهامونو با خودمون مرور کنیم ، اگه دیدیم دشمن با شنیدن اون حرفها ما رو سیاهی لشکر خودش می بینه، بازم اون حرفها رو می زنیم!؟ پس مهمه ما چی می گیم حتی اگه خیلی آدم مهمی نیستیم...
سلام
«... یک نفر پیدا میشود دربارهى مردمى که در اسرائیل زندگى میکنند، اظهار نظرى میکند. البته این اظهار نظر، اظهار نظر غلطى است. اینى که گفته شود ما با مردم اسرائیل هم مثل مردم دیگر دنیا دوستیم! این حرف درستى نیست؛ حرف غیرمنطقىاى است. مگر مردم اسرائیل کىهایند؟ همان کسانى هستند که غصب خانه، غصب سرزمین، غصب مزرعه، غصب تجارت به وسیلهى همینها دارد انجام میگیرد. سیاهىِ لشگرِ عناصر صهیونیسم، همینهایند. نمیشود ملت مسلمان نسبت به افرادى که اینجور عامل دست دشمنان اساسى دنیاى اسلام هستند، بىتفاوت باشد. نه، ما با یهودىها هیچ مشکلى نداریم، با مسیحىها هیچ مشکلى نداریم، با اصحاب ادیان در دنیا هیچ مشکلى نداریم؛
اما با غاصبان سرزمین فلسطین چرا؛ مشکل داریم. غاصب هم فقط رژیم صهیونیستى نیست. این موضع نظام است، این موضع انقلاب است، موضع مردم است. حالا کسى حرف اشتباهى میزند، عکسالعملهائى هم در مقابل آن نشان داده میشود. خوب، مسئله را باید تمام کرد. این که یک روز یک نفر از این طرف بگوید، یکى از آن طرف بگوید، یکى اینجور استدلال کند، یکى از آن طرف حرف بزند، درست نیست. این التهابآفرینى است. حرفى بود، گفته شد و اشتباه بود و تمام. موضع دولت جمهورى اسلامى هم این نیست. این با کشورهاى دیگر فرق میکند که مردمش روى سرزمین غصبىاى ننشستند. شهرکهاى یهودىنشین، امروز به وسیلهى همین مردمى که گفته میشود مردم اسرائیل هستند و به وسیلهى همینها پر شده؛ همینهایند که دولت جعلى صهیونیست، اینها را مسلح کرده است علیه مردم مسلمان فلسطینى، که فلسطینىها جرأت نکنند نزدیک این شهرکها بشوند. خوب، این حرف خطائى بود، حرف درستى نبود. این را نباید وسیلهى التهاب قرار داد. من خواهش میکنم از همه، اینجور مسائل کوچک و مسائل جزئى را - حرفى که بر زبان کسى جارى میشود؛ مطلبى گفته میشود - وسیلهاى قرار ندهند براى اینکه مدتى جریانسازى و مسئلهآفرینى در سرتاسر کشور بشود؛ یک عده مخالف، یک عده موافق، سر قضیهاى پوچ. موضع نظام هم معلوم است. تمام شد.
یک چیز دیگرى که این روزها انسان مشاهده میکند - که این را هم میخواهم بخصوص از نخبگان خواهش کنم که توجه کنند - قضاوتهاى دربارهى مسائل دولت و کارهاى دولت است. البته این از آثار نزدیک شدن به دورهى انتخابات است؛ با اینکه خیلى هم نزدیک نیست و ما حدود نه ماه هنوز تا انتخابات فاصله داریم، اما خاصیت انتخابات این است که عناصر، فعال میشوند؛ حرف میزنند. خوب، حرف بزنند. حالا در باب انتخابات حرفهاى گفتنىِ متعددى هست که انشاءاللَّه در وقت خودش، در فرصت مناسب خودش، آنها را به ملت عزیزمان عرض خواهیم کرد؛ حالا هنوز زود است. لیکن انسان احساس میکند که در بین آنچه که امروز گفته میشود، بىانصافىهائى صورت میگیرد. اگر کسى براى آیندهى کشور، براى حل آنچه که معضلات کشور می نامند، برنامهاى دارد، حرفى دارد، آن حرف را بیان کند. اگر چنانچه میتواند راه حلى براى مشکلاتى که وجود دارد - حالا مثلاً مشکل گرانى یا تورم - پیدا کند، آن راه حل را بگویند.
تخریب کردن مسئولین، تخریب کردن دولت، هیچ مصلحت نیست و جزو کارهاى صحیح اسلامى نیست. البته در بعضى از جاهاى دیگر؛ در بعضى از کشورهاى دنیا به نام دمکراسى، به نام آزادى، آبروهائى را از بین میبرند، اشخاصى را به لجن میکشند؛ اینها کارهاى اسلامى نیست، اینها کارهاى آنهاست؛ مثل خیلى از کارهاى دیگرشان. آنچه که در زمینهى مسائل اقتصادى یا غیر اقتصادى گفته میشود، در درجهى اول باید در محافل کارشناسى گفته شود، نه در منبرها و تریبونهاى عمومى. انسان گاهى اوقات مىبیند چیزهائى میگویند که بىانصافى میشود. نباید اخلاق نکوهیدهى بىانصافى در جامعهى ما رواج پیدا کند؛ ما نباید دچار بىانصافى بشویم؛ بخصوص نخبگان، بخصوص نخبگان، نگاه کنند، منصفانه حرف بزنند. ما عرض کردهایم که تخریب درست نیست. نه آن کسانى که طرفدار یک شخصى یا یک گروهى هستند، نه آن کسانى که مخالف آن شخص یا آن گروه هستند، مقابلهى آنها با یکدیگر هیچ لزومى ندارد که به صورت تخریب باشد؛ هیچ لازم نیست؛ منطقى حرف بزنند، انتقادى دارند، انتقاد کنند. خدا را شکر میکنیم که فضاى کشور ما بر اثر نظام اسلامى، فضاى آزادى است؛ فضاى بازى است؛ مردم فرصت دارند، میتوانند حرفشان را بزنند، نخبگان هم میتوانند حرف بزنند. مردم هم استماع میکنند، میشنوند و حرفها را با یکدیگر مقایسه میکنند و آنچه که به نظرشان حق است، میپذیرند و قبول میکنند.
من نگرانىام از این نیست که حرفى زده شود، از کسى انتقاد شود؛ نه. یک نفر انتقاد میکند، یک نفر هم جواب میدهد. نگرانى من از رائج شدنِ اخلاق بىانصافى در جامعه است. خدمات فراوانى انجام میگیرد، انسان همه را کنار بگذارد، به نقطهاى بچسبد، این درست نیست. البته این خطاب به همه است. این را ما به شخص خاصى، به گروه خاصى، به جناح خاصى عرض نمیکنیم، این را به همه عرض میکنیم. همه مراقب باشند یکدیگر را تخریب نکنند. این فضاى تخریب، فضاى خوبى نیست. مردم هم خوششان نمىآید. من این را حالا در حضور شما مردم به آن حضرات میگویم: اگر شما خیال میکنید که شما بیائید بنشینید و فلان مسئول یا فلان جریان را مذمت کنید، مردم لذت میبرند و خوششان مىآید، اشتباه میکنید. مردم از فضاى تخریب خوششان نمىآید...»ادامه مطلب...
سلام
داستانشو شنیدید پنبه دزد دست به ریشش می کشه ؟ حالا اونی که می گه خفقانه مگه چیکارش کردند؟؟؟ یا چی کرده و می خواهند چه بلایی سرش بیارند؟؟؟ که میگه خفقانه؟ها؟؟؟ با خونه یا خودش قهر کرده دیواری کوتاه تر از دولت پیدا نکرده ، نمی دانم قصدشان اظهار وجود است یا ابراز نظر؟؟ ممکن است بعضی فکر کنند دیگران به خاطر منافعشان طرفدار حکومتند ، مهم نیست که نمی دانند، ممکن است ابدا ندانند التزام به ولایت فقیه قلبی است و لسانی ، مهم نیست که نمی دانند
ممکن است به آنها که کشور را خوب یا بد متعلق به خود می دانند برچسب ریا یا منفعت طلبی بزنند در حالیکه به قدر خود تلاش می کنند، بدی ها را رفع و خوبی ها را تقویت کنند، (و خدا هم از هرکس به قدر توانایی اش می خواهد) مهم نیست که نمی دانند ممکن است علنا بگویند از موقعیتشان در جامعه می ترسند و می ترسند زیاده ابراز نظر کنند در حالیکه کسی که حرف حق می زند و حرفش دلیل و سند دارد حتی حتی از موقعیت کذایی و بالاترین سمت ها هم نمی ترسد. اما اگر کسی مغرضانه یا چشم و گوش بسته دهان باز کند... الهی که ما حداقل اگر جزو یاران خاص ائمه نیستیم جزو سیاهی لشکر ائمه و امام حسین علیه السلام باشیم. کسانی را می بینی که برای مردان این دولت دعا می کنند و از خدماتشان لذت می برند، اما کسانی را می بینی که از غم بالا و پایینِ آب و نان به دولتمردان بنده خدا گیر سه پیچ می دهند و گرانی را ویژه این دولت می دانند!!! (در حالیکه همیشه گرانی بوده در همه دولتها و کشورها، هیچ کشوری از گرانی به ارزانی نرفته) بدو بدوهای دولت راندید می گیرند و به تاییدات روشن رهبر به دولت هم نگاهی نمی کنند... (بعضی ها بعضی ها تا جایی که مغزشان لغت می فرستد، بد می گویند و نمی دانم دیگر سوظن نگفته ای درمغزشان باقی می ماند یا نه!؟ (البته یکی از پارسی بلاگی ها مطلبی داره: قهر نکنید، استقامت کنید) اما گاهی غرض ورزی وجود دارد یا، طوطی وار و بی خبر زبان دشمن شدن... ولی فکر کنم... فکر کنم...اگه مخالف هایی که وجود دارند نادان باشند و گوش شنوا داشته باشند. بهتر است تامغرض با گوش بسته و دهان باز... از بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با کارگزاران حج این است که: ...وقتى رحمت الهى براى ما پیش خواهد آمد که مواظب و مراقب خودمان باشیم؛ مراقب حرف زدنمان، مراقب اقدام کردنمان، مراقب تبلیغاتمان. این فضاى بى بند و بارى در حرف زدن، در اظهارات علیه دولت، علیه کى به خاطر اغراض، این ها چیزهائى نیست که خداى متعال از اینها بهآسانى بگذرد. آن وقت کسانى خطا میکنند، خداى متعال «و اتّقوا فتنة لا تصیبنّ الّذین ظلموا منکم خاصّة»؛ بله اینجورى است. بعضى از ظلم ها، بعضى از کارها هست که نتیجه و اثر آن دامن همه، نه فقط دامن آن ظالم را میگیرد؛ بر اثر رفتار یک عدهاى که در گفتار خودشان، در عمل خودشان، در قضاوت خودشان ظلم میکنند. باید مراقب این چیزها بود.16 آبان ماه 1387