سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نیمه شب در حادثه ی غرق شدن کشتی ای در دریای طوفانی- همه در وحشت مرگ - هراسان در حرکت و فریاد زدن بودند.کودکی از خواب بیدار شد!  کودک گفت:چه شده است؟مادر گفت: کشتی در حال غرق شدن است.کودک در حالیکه سرش را به بالش می سپرد - چشمانش را بست و به آرامی چنین گفت: هیچ اتفاقی نمی افتد - پدر من ناخدای کشتی ست و سکان در دست اوست.کودک نا خدا چنین ایمانی داشت. منه با خدا چنین ایمانی دارم که چو کودکِ ناخدا باشم.


نوشته شده در  سه شنبه 87/3/7ساعت  12:0 صبح  توسط  
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
فقط روزی یه دونه
بازی ها جدّی گرفته شده وجدّی ها بازی
از گرسنگی، تشنگی گله و شکایت نداشتند، بلکه از اینکه پرده حجاب از
رابطه من و خدا - سختی های زندگی
اگه امام الان کنارت بود
نگاه
حواست جمع باشد
آخر خوبی ها
اگر دعا کنم چه می شود
بر ضریحت ای امام مهربان
نظر امام خمینی (ره) درباره موسیقی
خانواده! خانواده! خانواده!
مَحَبَّةً مِنِّی‏
دو نوع آرامش در قرآن داریم یک آرامش مادی و آرامش معنوی
عین ا... الناظره
[همه عناوین(80)][عناوین آرشیوشده]