خدا می گه : « لو علم المدبرون، کیف اشتیاقی بهم، لماتو شوقا»
اگر آنان که از من روی برتافته اند، شدت اشتیاق مرا به خودشان می دانستند، هر آینه از شدت شوق جان می سپردند »
سلام. وقتی ما شدیدا کسی را دوست داریم، اولا منتظر نمی مونیم کاری رو ازمون بخواد، خودمون مشتاقیم براش انجام بدهیم
دوما دلمون می خواد مدام پیشش باشیم، عشقمون همیشه ما رو درحال کاری ببینه که داریم برای اون انجام می دیم و خوشحال بشه؛ حالا اگه بدونیم از اون حدی که مادوستش داریم 1* اون مارو بیشتر دوست داره چی؟ عشقه دیگه عشق وصفا 2*: بدمستی می کنیم. بعد تازه تمام آدمایی که خیلی خوبند یا اونایی که خیلی بی نهایت دوستمون دارند نمیشه تمام لحظاتشونو با ما بگذرانند. حالا... برای ما این عشق صفا برای ما فراهمه
-----------------------------------------------
1*«لو علم المدبرون کیف اشتیاقى بهم لماتوا شوقاً؛ اگر بندگانى که به من پشت کرده و از من روى برگردانیدهاند، مىدانستند چقدر مشتاق آنهایم، از شدت شور و شوق جان مىسپردند». «خدای خوبم» 2*به قول آقای پناهیان
سلام حدیث قدسی دوست دارید؟ از اونا که خدابه بنده هاش می گه : لو علم المدبرون، کیف اشتیاقی بهم، لماتو شوقا" اگر آنان که از من روی برتافته اند، شدت اشتیاق مرا به خودشان می دانستند، هر آینه از شدت شوق جان می سپردند ... خدا از رگ گردن به ما نزدیکتره هرلحظه بخوایم بگیم خدا بله اش زودتر آمده همان الله تو لبیک ماست
اما در مورد سختی ها خدادوست داره بنده اش در اوج بلا فقط خود خدا روصدا کنه و بلایی که بهش می رسه ،اجر داره تازه زمان داشتن نعمت کار سختتره که حواسمون پرت نشه وبدانیم خیر ونعمت همه از خداست بدی هایی که به ما می رسه ازخودمونه نکنه مغرور شیم نکنه شاکر نباشیم
خیلی از سختی های زندگی ازتصمیم گیری های اشتباه ما یا اطرافیانمان است درغیر اینصورت امتحان خداست وخدایی که امتحان می ده بنده اش رو رها نمی کنه وحکمتی داره تا سیه روی شود هرکه در او ، غش باشد
من یه چیز عجیب شنیدم اگه ازدرکباب فروشی رد بشی دلت بخواد پول نداشته باشی بخری خدا برات ثواب می نویسه
ویا اگه پول نداشته باشی و نیتت این باشه که اگه پول داشتی کار خیری باهاش می کردی ثواب اون کار خیر برات نوشته میشه
خدا مهربانه و،محرومیت ها دلیل برتنها گذاشته شدن از طرف خدا نیست،شاید همان نظر عنایت خدا باشد
« وعسی ان تکرهواشیا وهو خیرلکم وعسی ان تعبوا شیا وهو شرلکم والله یعلم وانتم لاتعلمون.»
« چه بسیارشود که چیزی را شما ناگوار (ناپسند) شماریدولی به حقیقت خیر وصلاح شما درآن بوده وچه بسیار شود که چیزی را دوست دارید و در واقع شروفسادشمادرآن است وخداوند(به مصالح امور) داناست وشما نادانید»
سخت نگیریم انشا الله فقط حرف زدم حرف وحرف
این همه گفتیم لیک اندر بسیج بی عنایات خدا هیچیم هیچ
چون اگه کسی ادعای بلد بودن داشته باشه اما عامل به حرف خودش نباشه میشه کسی که به خیر دعوت می کنه اما خودش محرومه، انشاالله همه ما جوان ها تا آنجا که دستتمان می آید به سوی خیر سبقت بگیریم
نیمه شب در حادثه ی غرق شدن کشتی ای در دریای طوفانی- همه در وحشت مرگ - هراسان در حرکت و فریاد زدن بودند.کودکی از خواب بیدار شد! کودک گفت:چه شده است؟مادر گفت: کشتی در حال غرق شدن است.کودک در حالیکه سرش را به بالش می سپرد - چشمانش را بست و به آرامی چنین گفت: هیچ اتفاقی نمی افتد - پدر من ناخدای کشتی ست و سکان در دست اوست.کودک نا خدا چنین ایمانی داشت. منه با خدا چنین ایمانی دارم که چو کودکِ ناخدا باشم.
سلام
نزدیک اذان شبکه 3 برنامه تا چشمه رضوان خیلی برنامه جالبیه اگه دوست داشتید ببینیدش اینا رو از اون برنامه شنیدم:
_نشانه های ادم فهمیده:علم و حلم وسکوت که محبت هم میاره
_ سکوت باب حکمت است گاهی دهان راببندیم چشم و دل را باز کنیم
_حرف باید مطابق با واقع وهم به جا باشد
_دو چیز نگو :چیزی راکه نمی دانی وهرچیزی راکه می دانی هم نگو
شناخت شیعیان از روی سه چیزاست:
*موقع نماز ( ارزش نماز اول وقت)
*موقع به هم رسیدن (http://www.hawzah.net/per/k/akhlaqma/03.htm * فضایل اخلاقی)
*موقع راز داری (سفره دلت رو پیش همه کس باز نکن)
متن کامل شعرابوالفضل زرویی نصرآباد
سلام
حزب اللهی و غیر حزب اللهی نداریم منتها بعضی هامان اصلا تو باغ نیستیم لج می کنیم به آنچه صلاح دنیا و آخرتمان است و بعضی دیگر فکر می کنیم به باغ رسیدیم ، اما نه شیطان تا لحظه احتظار می خواهد ماراگمراه کند،همه مان را، اگر به سمت خیر برویم (و لکل وجهه هو مولیها فاستبقوا الخیرات) شیطان ودارو دسته اش ضعیف می شوند واگر به سمت شر برویم (و من یعش عن ذکر الرحمن نقیض له شیطانا فهوا له قرین و انهم لیصدونهم عن السبیل و یحسبون انهم مهتدون»«هر کس از یاد خدا رخ برتابد شیطان را برانگیزیم تا یار و همنشین دائم وی باشد و آن شیاطین به گونه ای مردم را از راه خدا بازداشته و به ضلالت افکنند که پندارند هدایت یافته اند.») همه ما مسئول هستیم:
الف- زن و مرد مسلمان هر دو در پیشگاه خداوند مسئول اعمال و کردار خود هستند
ب-به کارى مشغول باش که از آن پرسیده خواهى شد.
آنچه اسلام به ما گفته (سیره پیامبر صلی الله علیه وآله "انک لعلی خلق عظیم" وائمه هدی علیهما السلام که با قرآن دو امانت پیامبرصلی الله علیه وآله هستند )گاهی ما به دلیل قرار نگرفتن در مسیر اصلی -یاد نگرفتن کامل دستورات اسلام ویادگرفتن جزئی یک یا چند عمل خوب -نه همه آنها- ممکن است مشکلاتی داشته باشیم یعنی در کشاکش زمان کم بیاریم .
بنیانگذار کبیر انقلاب در دیدار با اعضای شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی می فرمایند:
" از اول عالم تا حال ، دو حزب بوده است: یکی حزب الهی و یکی حزب غیر الهی و شیطانی. و آثار هر یک هم جدا بوده است و آنی که مال الله بوده ، چون مقصد ، خدای تبارک و تعالی است ، به سوی او و در راه مستقیم است و آن که بر خلاف این راه بوده ، که اکثریت هم با اینهاست ، حزبهای شیطانی هستند ، از صدر عالم تا حالا ، زمان رسول الله هم بوده است و در زمان خودمان هم حزب رستاخیز را دیدید که مقصدشان معلوم بود.
حزبهای الهی ، آثارش این است که روح خداست ؛ یعنی ، کوشش آن این است که دعوت به خود نکند و دعوت به خدا بکند ؛ دعوت به طبیعت نکند و دعوت به الوهیت و ملکوت بکند. و این علامتی است که انسان خودش میتواند بفهمد که کجا میرود ؛ آیا طرف حزب خدایی و خدا میرود و جزو حزب الله است یا طرف حزبهای دیگر؟ انسان میتواند تشخیص بدهد که چه کاره است.
البته گاهی حجابها مانع میشود که انسان بفهمد چه کاره است. آنها که در این راهند که راه را پیدا کنند ، میتوانند حجابها را پاره کنند و بیایند راه حزب الله را ، از باب اینکه حزب الله هم الغالبون. و حزبهای دیگر هم که فرضا مدتی بمانند و دست و پا بزنند مغلوبند."
1-مسئله درونی ، جنگ نفس با وجدان است و الحق کشاکش سختی است ،مرد می خواهد وهمان جهاد اکبر است،درگیری خودمان است با خودمان ، نفس اماره با نفس لوامه وخوش به حال اونا که به نفس مطمئنه می رسند
2-مسئله بیرونی عوامل اجتماعی هستند که همیشه راهگشا ، سازنده ومشوق نیست و گاهی به ما هیجانات منفی وارد
می شود ودر این آخر الزمان علناً معروف نهی می شود ومنکر عادی تلقی می شود واین همان است که گفته اند در آخر الزمان نگه داشتن دین مثل نگه داشتن آهن مذاب در دست است. خدانگهدار
ما باید اهل محاسبه باشیم، هر چند اهل توبه نباشیم و تدارک نکنیم، خود محاسبه مطلوب است. اگر بدانیم فلان روز حسینى ـ علیهالسّلام ـ و فلان روز یزیدى هستیم، بهتر از این است که اصلاً ندانیم یزیدى هستیم یا حسینى.ادامه مطلب...
سلام
گاهی ماها با کسی هم کلام می شویم، ولی حرف هم را نمی فهمیم؛ درجه عقل هر کسی با دیگری تفاوت دارد. تفاوت نظر آدمها ریشه در میزان عقل آدمهادارد. عقل یکی دو دوتا چهارتای مادی می کند و به حکومت رسیدن را کمال می داند (مثلا امام حسین علیه السلام را شهید می کند، برای مقام، اما ملعون دو دنیا می شود ) و امام حسین علیه السلام با درجه و مقام عقلشان چه ها که می بینند و شهادت را برای خود و عزیزانشان برمی گزینند.
حالِ ماها هم همینه ،آقای پناهیان می گفت خدا به ما میگه این اسباب بازی را بده تا به تو چیز بهتری بدهم؛ حالا درجه عقلی ما چقدر است؟ دنیا می دهیم یا سفت می چسبیم به دنیا!!!؟و می گفت: به همه کسانی که روز عاشورا در برابر امام حسین علیه السلام صف کشیدند، وعده مقام و ثروت های کلان داده نشده بود فقط به سران وعده مقام دادند. به بقیه آنها وعده های کوچک مادی داده شده بود، آنها یک ذره حب دنیا داشتند، همان یک ذره آنها را روز عاشورا در صف دشمنان امام حسین علیه السلام قرار داد همان یک ذره...
خدا می بیندمان...اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفیقَ الطّاعَةِ وَ بُعْدَ الْمَعْصِیَةِ وَ صِدْقَ النِّیَّةِ وَ عِرْفانَ الْحُرْمَةِ وَ اَکْرِمْنا بِالْهُدى وَ الاِْسْتِقامَةِ وَ ...